بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 17 روز سن داره

بهار زندگیم

تولد سه سالگی بیست روز زودتر !

تولد سه سالگی بهار رو امسال شهر خودم در کنار خانواده خودم گرفتم . هر چند نشد خیلی مفصل بگیرم ولی یه جشن کوچیک و بیاد موندنی تو پارک گرفتیم و تمام لذتش به بودن تمام اعضای خانوادم در کنارم بود که هر سال دوست داشتم روز تولد من و بهار پیشم باشن و نمیشد ... بهارم ... من برای خوشبختی تو یک دنیا آرزوهای خوب کردم و با تو شمع قشنگ سه سالگیت را فوت کردم . من تمام تلاشم را میکنم تا مادری لایق و باشم برایت . برایت دنیایی رنگین کمانی میسازم و با هم به رنگین کمان آسمان صاف آبی زندگیت نگاه میکنیم ... دوستت دارم عاشقانه
30 فروردين 1396

خاطره های خوب

درسته زیاد نمیرسم بیام اینجا و از روزای با بهار بودنم بنویسم ولی خاطره ها اونقدر پررنگ تو ذهن من ثبت و ضبط میشن که هر وقت بخوام میتونم بیام با ریز جزییات همه رو بنویسم زمستونی که گذشت زمستونی پر از تجربه بود واسه من تجربه هایی واسه تکرار نکردن اشتباهاتی که گذشت و تبدیل شد به یه دنیا خاطره های بد ... نمیدونم ولی احساس میکنم خیلی عوض شدم روحیاتم و احساسم و ... رفت که بماند در پستوی تاریک ذهنم ... بهارم ! نفسم ! همه دنیام در حال حاضر تویی ! بهترین سفر رو تو زمستون با بهارم داشتیم . واسه اولین بار یه سفر دسته جمعی داشتیم به کیش . یه سفر سه روزه که خیلیم خوش گذشت . هر چند بهار فسقلی کلی بهانه گیری میکرد و اوجشم تو پارک دلفینها بود که ...
18 فروردين 1396
1